bg
«پل سلان،جستجوی زبان پس از آشویتس ۴»
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/08/08
تعداد نمایش :‌ 4


«پل سلان،جستجوی زبان پس از آشویتس ۴ |بخش دوم خانواده و ریشه‌های یهودی »
فصل اول: تولد و زمینه‌های فرهنگی، بخش دوم: خانواده و ریشه‌های یهودی . «پل سلان، شاعر بزرگ قرن بیستم، با زبانی زخمی و شهادت‌محور، ادبیات مدرن را دگرگون کرد. در این یادداشت ، زندگی، آثار، میراث ادبی و جایگاه او در فلسفه و نقد معاصر بررسی می‌شود. یادداشتی برای علاقه‌مندان به شعر مدرن .» .

پل سلان در سال ۱۹۲۰ در شهر چِرنوویتس (Czernowitz) به دنیا آمد؛ شهری که در آن زمان بخشی از رومانی بود و امروز در اوکراین قرار دارد. این شهر در آغاز قرن بیستم یکی از مراکز مهم فرهنگی و زبانی اروپای شرقی به شمار می‌رفت؛ جایی که آلمانی، رومانیایی، اوکراینی، عبری و ییدیش در کنار هم شنیده می‌شدند. خانواده‌ی سلان از یهودیان آلمانی‌زبان این منطقه بودند و همین دوگانگی—یهودی بودن در دل یک فرهنگ چندزبانه و چندقومیتی—از همان ابتدا در سرنوشت و زبان او نقش تعیین‌کننده‌ای داشت.

پدرش، لئو آنتشیل، مردی مذهبی و پایبند به سنت‌های یهودی بود. او فرزندش را به آموزش عبری و تورات تشویق می‌کرد و باور داشت که تنها با حفظ هویت دینی می‌توان در برابر فشارهای بیرونی ایستاد. در مقابل، مادرش، فریدا، زنی روشنفکر و شیفته‌ی ادبیات آلمانی بود. او از همان کودکی پل را با شعرهای هاینه، گوته و ریلکه آشنا کرد و نخستین جرقه‌های علاقه‌ی او به زبان و شعر را برانگیخت. این دوگانگی میان سنت دینی پدر و فرهنگ ادبی مادر، در تمام زندگی سلان حضوری پررنگ داشت: او همواره میان «زبان ایمان» و «زبان شعر» در رفت‌وآمد بود.

یهودی بودن در اروپای شرقی دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ به معنای زیستن در حاشیه و در معرض تبعیض بود. هرچند چرنویتس شهری چندفرهنگی بود، اما موج‌های یهودستیزی در اروپا به‌تدریج به آنجا نیز رسید. سلان از همان نوجوانی با این واقعیت تلخ روبه‌رو شد که زبان مادری‌اش—آلمانی—همان زبانی است که در تبلیغات نازی‌ها به ابزار نفرت بدل می‌شود. این تجربه‌ی دوگانه، بعدها به یکی از محورهای اصلی شعر او تبدیل شد: زبانی که هم خانه است و هم تبعید، هم ابزار بیان است و هم حامل خشونت.

در سال‌های جنگ جهانی دوم، والدین سلان به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده شدند و جان باختند. این فاجعه، نه تنها زخمی شخصی، بلکه زخمی تاریخی بود که در تمام شعر او حضور یافت. او بارها در اشعارش به «شیر سیاه بامداد» یا «سنگی که باید بشکفد» اشاره می‌کند؛ تصاویری که ریشه در تجربه‌ی یهودی بودن و مواجهه با مرگ جمعی دارند.

ریشه‌های یهودی سلان تنها در بُعد مذهبی یا قومی خلاصه نمی‌شوند؛ بلکه در حافظه‌ی فرهنگی او نیز حضور دارند. او در شعرهایش بارها به متون مقدس، به اسطوره‌های عبری و به آیین‌های یهودی اشاره می‌کند، اما این ارجاعات نه به‌صورت مستقیم و آیینی، بلکه در قالبی شکسته و مدرن ظاهر می‌شوند. او از این میراث برای ساختن زبانی تازه بهره گرفت؛ زبانی که بتواند هم شهادت دهد و هم سکوت را بیان کند.

در نهایت، خانواده و ریشه‌های یهودی سلان را می‌توان نقطه‌ی عزیمت شعر او دانست. از مادر، عشق به زبان و شعر آلمانی را به ارث برد؛ از پدر، حس تعلق به سنت یهودی و مسئولیت در برابر تاریخ را. این دو سرچشمه در کنار هم، شعری آفریدند که نه تنها بازتاب زندگی شخصی اوست، بلکه حافظه‌ی جمعی یک قوم و یک قرن است.

محمدرضا گلی احمد گورابی/دکترزهرا روحی‌فر
#محمد_رضا_گلی_احمد_گورابی

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران