bg
دفتر جنون و صدای ورق خوردن جهان
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/08/05
تعداد نمایش :‌ 7

دفتری،
بر میز سرد شب
بی‌خواب.

صفحه‌ها،
چشم‌هایی
بی‌پلک،
که جهان را
در سکوت کاغذ
می‌بلعند.

شاعری،
با تیغ واژه،
بر پوست منطق
خطی کشیده‌ست،
خطی که از آن
خون رؤیا
می‌چکد.

فرای واقعیت،
نه پرنده،
نه قفس،
فقط سایه‌ای
که از دیوار ذهن
به کهکشان
گریخته.

جنون،
در قابِ خرد،
مثل ماهی
در آینه،
که هر بار
به سمت خود
شنا می‌کند
و باز
غرق می‌شود.

و ما،
بی‌نام،
بی‌جهت،
در راهروهای بی‌انتها،
با صدای ورق خوردن جهان.

با صدای ورق خوردن جهان،
دفتر جنون،
در من
زایشی بی‌نام،
بی‌جهت،
مثل شکفتن سنگ
در خواب دریا.

و ناگهان،
صدایی از آینده:
«آیا بودن،
جز تکرارِ نبودن است؟»

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران