شعر سپید«سهصدای طبیعت: آب، برگ و پرندگان»درباره صدای آب، خشخش برگها و آواز پرندگان در طبیعت شمال ایران؛ تجربهای شاعرانه و فلسفی از همزیستی انسان و جهان طبیعی، با تصویرسازی چندلایه و زبانی نو.
بر سنگهای خیس
نامی را میساید
که هیچکس به یاد ندارد
برگها،
در هر لرزش
راز کوچکی را
به خاک میسپارند
بیآنکه گفته باشند
پرندگان،
در ارتفاعی بیجهت
آینده را صدا میزنند
بیآنکه بدانند
کجا فرود خواهند آمد
و ما،
در میان این سهصدا
پوشیدهایم
با چیزی شبیه به حضور
که نه آغاز است
نه پایان
فقط
لرزشِ لحظهای
در حافظهی جهان