bg
خنده‌ای که جهان را تکان نداد
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/07/13
تعداد نمایش :‌ 9


شعر سپید «خنده‌ای که جهان را تکان نداد»اثری مدرن با زبان ساده و تصاویر ملموس؛ اثری فلسفی و انتقادی که با فراپدیدارگرایی بیکران، جهان روزمره و تنهایی انسان را در قالبی روان و امروزی بازآفرینی می‌کند.


شب آرام نمی‌گیرد

چراغ‌ها، مثل استخوان‌های زرد،

بر تن خیابان می‌درخشند.

مردی پشت پنجره

دست‌هایش را در جیب فرو می‌برد

و می‌خندد،

نه به شادی،

به پوچیِ روزهایی که

هیچ‌وقت به جایی نرسیدند.

از دور، صدای سازی می‌آید

کسی در تاریکی

به دیوارهای شهر آواز می‌دهد

و سایه‌ای که روی زمین افتاده

به دنبال خودش می‌گردد

که گم شده است.

آدم‌ها با لباس‌های مرتب

پشت میزهای بلند نشسته‌اند

لبخندهایشان

مثل نقاب‌های قدیمی

تا انتهای شب

روی صورتشان قفل شده.

پشت صحنه،

دست‌هایی بی‌صدا

کفش‌ها را جابه‌جا می‌کنند

و باد، میان کوچه‌ها

اخبار فردا را جار می‌زند

بی‌آنکه کسی گوش بدهد.

یکی می‌خندد

یکی می‌رقصد

یکی خودش را فراموش می‌کند

و جهان،

در همین لحظه،

به چرخیدن ادامه می‌دهد

بی‌آنکه چیزی را بفهمد.

تک‌همسُرا:

«جهان می‌چرخد، بی‌آنکه بفهمد، و من در سکوت، تو را دوباره می‌نویسم»

تعریف«تک‌همسُرا»

یک قطعه‌ ی کوتاه، مستقل، اما هم‌نوا با یک شعر یا اثر اصلی.مثل یک بند، یک تصویر، یا یک جمله‌ی شاعرانه که با شعر اصلی هم‌حس است، ولی خودش هم می‌تواند به‌تنهایی بدرخشد

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران