شعر سپید کوتاه «وارش باران بر بامهای زنگزده شمال»شعر کوتاهی درباره باران بر بامهای زنگزده شمال؛ ترکیبی از تصویر بومی، موسیقی درونی و نگاه فلسفی که تجربهای تازه از شعر معاصر فارسی را به مخاطب هدیه میدهد.ضمنا وارش در زبان گیلکی باریدن باران میباشد
وارش باران،
بر بامهای زنگزده میکوبد
و هر قطره،
چون میخی بر سفال خاطره.
شهر،
در مه نمناک دی
خواب دریا را میبیند
که از گلوگاه موج
به خاک رانده میشود.
من،
در پنجرهای بیچراغ
به دنبال واژهای میگردم
که زنگ آهن را
به آواز پرنده بدل کند.
و ناگهان،
صدای وارش
از استخوانهای خیس زمین
به رگهای من میرسد
و شعر،
چون پرندهای آزاد
از قفس زنگار
به آسمان میپرد.
تکهمسرا
«وارش باران، زنگ بامها را میشوید و خاطره را به صدای پرنده بدل میکند.»
۱
۰
۱
۰
.