شعر سپید، «اعلامیهی شادیِ موج»درباره شادی نخستین موج در رودسر؛ با زبانی نو و تصویری شاعرانه برای دوستداران شعر سپید معاصر
موج،
با دهانی از شیشههای شکسته،
میخندد.
رودسر،
در خوابِ نمک،
بیدار میشود.
ساحل،
اولین پوستِ خود را میریزد.
پرندهای از جنسِ بخار،
بر شانهی موج مینشیند.
شادی،
چون ماهیِ بیچشم،
در شنها میلولد.
زبان،
ترک میخورد
و واژهها از آن بیرون میریزند.
هر واژه،
یک صدفِ خالیست.
صدفها،
دهان باز میکنند و میگویند:
«من توأم».
موج،
خود را در آینهی ماسه میبیند
و غایب میشود.
رودسر،
به شکلِ یک کودک،
در آغوشِ دریا میدود.
کودک،
با دستهای خیس،
خورشید را میتراشد.
خورشید،
به هزار تکه میشکند و هر تکه،
یک خنده است.
خندهها،
درختان را از ریشه میلرزانند.
درختان،
به پرچمهای سفید بدل میشوند.
پرچمها،
شادیِ بینامِ موج را به جهان
اعلام میکنند.
تکهمسُرا
«موج، نخستین بار که رودسر را لمس کرد، جهان برای لحظهای از نو متولد شد.»
تعریف«تکهمسُرا»
یک قطعه ی کوتاه، مستقل، اما همنوا با یک شعر یا اثر اصلی. مثل یک بند، یک تصویر، یا یک جملهی شاعرانه که با شعر اصلی همحس است، ولی خودش هم میتواند بهتنهایی بدرخشد.