bg
شعر سپید «آخرین حرف برگ پاییزی»
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/07/09
تعداد نمایش :‌ 13



«شعر سپید «آخرین حرف برگ پاییزی» با تحلیلی از سقوط برگ در پاییز، اثری نوآورانه و فلسفی برای مخاطبان شعر معاصر.» محمدرضا گلی احمدگورابی


خطی مورب

بر صفحه‌ی باد،

در حاشیه‌ی هیچ‌کس

نوشته می‌شوم.

ریشه‌ها خواب می‌بینند

که پرواز کرده‌اند.

تنه،

در سکوت،

به زبانی ناشناخته گریه می‌کند.

شاخه‌ها،

استخوان‌های بیرون‌زده‌ی یک رؤیای پوسیده‌اند.

من از دهانِ خاک،

استعاره‌ای نیمه‌جویده‌ام.

سقوط،

تنها صرفِ فعلِ بودن است

در زمان مجهول.

پرنده‌ای که هرگز نبود،

مرا به یاد می‌آورد.

آسمان،

آینه‌ای است

که خودش را نمی‌شناسد.

من،

تکه‌ای از فراموشی‌ام

که به یاد آورده می‌شود.

پاییز،

تنها یک اتفاق زبانی‌ست:

واژه‌ای که خودش را

از دهانِ خودش بیرون می‌اندازد.

من،

آخرین حرفِ یک جمله‌ام

که هیچ‌کس ننوشته.

در سقوط،

معنا از من عبور می‌کند

بی‌آنکه بایستد.

و خاک، تنها خواننده‌ی بی‌صداست.

تک‌همسُرا:

«برگ، آخرین واژه‌ی پاییز است که خودش را از دهان درخت بیرون می‌اندازد.»

تعریف«تک‌همسُرا»

یک قطعه‌ ی کوتاه، مستقل، اما هم‌نوا با یک شعر یا اثر اصلی.

مثل یک بند، یک تصویر، یا یک جمله‌ی شاعرانه که با شعر اصلی هم‌حس است، ولی خودش هم می‌تواند به‌تنهایی بدرخشد.

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران