bg
«تحلیل غزل حسین منزوی با رویکرد سوزان سونتاگ |
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/07/03
تعداد نمایش :‌ 10


«تحلیلی دربارهٔ غزل حسین منزوی بر اساس نظریهٔ سوزان سونتاگ در علیه تفسیر. تمرکز بر فرم، موسیقی، تصویرسازی و تجربهٔ حسی شعر در برابر نقدهای سنتی و تفسیری. مناسب پژوهشگران، دانشجویان ادبیات و علاقه‌مندان نقد ادبی معاصر.»محمدرضا گلی احمدگورابی/ زهرا روحی فر


خیال خــام پلنگ من بـــه سوی ماه جهیدن بود

... و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود

پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجــه بـــه خالی زد

که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود

گل شکفته! خداحافظ اگـــر چــــه لحــظه دیدارت

شروع وسوسه‌ای در من به نام دیدن و چیدن بود

من و تو آن دو خطیـــم آری موازیان بـه ناچاری

که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود

اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما

بهار در گل شیپوری مدام گــرم دمیدن بود

شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من

فریبکار دغــــل‌پیشه بهـــــانــــه‌اش نشنیدن بود

چه سرنوشت غم‌انگیزی که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می‌بافت ولــی به فکر پریدن بود

خوانش غزل حسین منزوی بر اساس رویکرد سوزان سونتاگ در علیه تفسیر

مقدمه

حسین منزوی یکی از برجسته‌ترین شاعران معاصر ایران است که غزل‌های او با ترکیبی از سنت و نوآوری، تجربه‌های عاشقانه و انسانی را در قالبی تازه عرضه می‌کنند. در سوی دیگر، سوزان سونتاگ، منتقد و نظریه‌پرداز آمریکایی، در کتاب علیه تفسیر (1966) بر این نکته تأکید می‌کند که نقد هنری نباید به جست‌وجوی معناهای پنهان محدود شود، بلکه باید بر تجربهٔ حسی، فرم و کیفیت‌های زیباشناختی اثر تمرکز کند.

این یادداشت به بررسی یکی از غزل‌های حسین منزوی بر اساس رویکرد سونتاگ می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه می‌توان شعر را نه به‌عنوان حامل معناهای رمزی، بلکه به‌مثابه تجربه‌ای زیباشناختی دریافت.

موسیقی و ریتم در غزل

تکرار واج‌ها و ضرب‌آهنگ درونی

در بیت آغازین:

«خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود / و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود»

تکرار واج‌های «خ» و «م» حس سنگینی و خشونت را القا می‌کند. افعال «جهیدن» و «کشیدن» ریتمی پرکشش می‌سازند که تجربهٔ شنیداری شعر را برجسته می‌کند.

نقش قافیه و ردیف در ایجاد موسیقی

قافیه‌های «ـیدن» (جهیدن، کشیدن، رسیدن، چیدن، دمیدن) انسجامی موسیقایی ایجاد می‌کنند که همزمان با معنا، تجربه‌ای شنیداری و حسی به مخاطب منتقل می‌شود.

---

تصویرسازی‌های حسی و زیباشناختی

پلنگ و ماه به‌عنوان تجربهٔ دیداری

تصویر پلنگی که به سوی ماه می‌جهد، تجربه‌ای دیداری و پرهیجان است. این تصویر نه صرفاً نماد غرور، بلکه تجربه‌ای از حرکت، ارتفاع و سقوط است.

گل شکفته و وسوسهٔ چیدن

«گل شکفته! خداحافظ...» تصویری است که همزمان حس بینایی (گل)، لمس (چیدن) و گذرا بودن را منتقل می‌کند.

شراب و شرنگ؛ تضاد طعم و مزه

تجربهٔ حسی طعم در بیت «شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من» به‌طور مستقیم بر ذائقه و حس خواننده اثر می‌گذارد.

کرم ابریشم و تمنای پرواز

تصویر کرم ابریشم که قفس می‌بافد اما در آرزوی پرواز است، تجربه‌ای لمسی و بصری از اسارت و تمنای رهایی را به‌طور بی‌واسطه منتقل می‌کند.

---

فرم و ساختار غزل

انسجام واژگانی (پسوند «ـیدن»)

تکرار افعال با پسوند «ـیدن» انسجامی فرمی ایجاد می‌کند که شعر را به‌لحاظ شنیداری یکپارچه می‌سازد.

استقلال تصویری هر بیت

هر بیت یک قاب تصویری مستقل است؛ از پلنگ و ماه گرفته تا گل، شراب و کرم ابریشم. این استقلال تصویری تجربه‌ای چندلایه و متنوع می‌آفریند.

پیوند سنت و نوآوری در غزل منزوی

غزل در قالب سنتی سروده شده، اما با تصاویر مدرن و تجربه‌های حسی تازه، مرز میان سنت و نوآوری را درمی‌نوردد.

---

تجربهٔ حسی در برابر تفسیر

رویکرد سونتاگ و پرهیز از معناگرایی

سونتاگ معتقد است که باید «دقیق‌تر ببینیم» نه اینکه «بیشتر معنا کنیم». در این غزل، تجربهٔ حسی تصاویر مهم‌تر از معناهای پنهان است.

مقایسه با نقد عرفانی (نمادهای قدسی)

در نقد عرفانی، «شراب» و «مستی» معمولاً به وصال الهی تفسیر می‌شوند. اما در نگاه سونتاگ، این‌ها تجربه‌های حسی‌اند که باید بی‌واسطه دریافت شوند.

مقایسه با نقد روان‌شناختی (بازتاب ناخودآگاه)

در نقد روان‌شناختی، «پلنگ» می‌تواند نماد غرور یا ناخودآگاه شاعر باشد. اما در رویکرد سونتاگ، این تصویر تجربه‌ای دیداری و پرهیجان است، نه صرفاً نشانه‌ای روانی.

---

نتیجه‌گیری

غزل حسین منزوی در این خوانش، نه حامل معناهای رمزی و پنهان، بلکه مجموعه‌ای از تجربه‌های حسی و زیباشناختی است. موسیقی درونی، تصویرسازی‌های چندحسی، و انسجام فرمی، شعر را به تجربه‌ای زنده و ملموس تبدیل می‌کنند. در چارچوب سونتاگ، وظیفهٔ منتقد نه کشف پیام، بلکه بازتاب دادن کیفیت‌های حسی اثر است. این نوع خوانش می‌تواند راهی تازه برای نقد شعر معاصر ایران بگشاید و ما را به «احیای حساسیت‌ها» بازگرداند.

محمدرضا گلی احمدگورابی/ زهرا روحی فر

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران