شعر سپید «فرا پدیدهگرایی بیکران؛ نوری از هیچ» روایت آغاز هستی و جستجوی انسان برای معنا در دل بیزمانی را بازآفرینی میکند.
در آغاز،
نوری از هیچ برخاست
نه برای دیدن،
بلکه برای پرسیدن.
پدیدهها،
در آغوش بیزمانی
چون آینه،
همدیگر را بازتاب دادند.
هر ذره،
آغاز هزار راه شد
و هر نگاه،
دری به هزار باغ.
انسان،
با گامی پرسشگر
و دستانی تهی،
بهسوی معنا
فراتر از معنا
پای نهاد.
جهان،
بیکرانه بود
و هر لحظه،
پلهای به ناشناختهها.
ما،
همهچیز را تجربه کردیم
تا هیچچیز شویم
و در هیچچیز،
همهچیز را بازشناسیم.
«تکهمسُرا»
هر ذره،
آینهایست که جهان را بیصدا بازتاب میدهد.
تعریف«تکهمسُرا»
یک قطعه ی کوتاه، مستقل، اما همنوا با یک شعر یا اثر اصلی.مثل یک بند، یک تصویر، یا یک جملهی شاعرانه که با شعر اصلی همحس است، ولی خودش هم میتواند بهتنهایی بدرخشد