bg
دشنه ای در ریشه
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/06/26
تعداد نمایش :‌ 5

رنج، در ریشه‌ی من، دشنه‌ی آتش می‌کاشت

باد، بر زخم غزل، شاخه‌ی سرکش می‌کاشت

ماه، در پنجره‌ی بسته، نگاهش پیچید

خون، به دیوار شبم، بوسه ی مهرش می کاشت

چشم‌هایم همه در آینه ی تب لرزید

عشق، بر زخم دلم، خنده‌ی بی‌غش می‌کاشت

پشت هر پرده، صدای تبرش خاموش است

که به بنیان تنم، ضربه‌ی بی‌خش می‌کاشت

من، در این کوچه‌ی بی‌نام، به خود برگشتم

غم، به رویای زمین، شعله ی آتش می‌کاشت

«تک‌همسُرا»

در دل آیینه رگ‌های غزل خون شد و رفت

ماه زخم شب من،منکر مجنون شد و رفت

تعریف«تک‌همسُرا»

یک قطعه‌ ی کوتاه، مستقل، اما هم‌نوا با یک شعر یا اثر اصلی.

مثل یک بند، یک تصویر، یا یک جمله‌ی شاعرانه که با شعر اصلی هم‌حس است، ولی خودش هم می‌تواند به‌تنهایی بدرخشد.

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران