شعر سپید «در میان مردم» نمایندهی سفری معنوی است که در آن مردم و رنج آنان با تمام وجود حس می شود .
در خیابان
کسی سلامم کرد
و من فهمیدم
که خدا
گاهی با صدای آدمها
راه میرود
در نگاه پیرزنی
که نان را با اشک میخورد
در سکوت مردی
که شعر میخواند
بیآنکه بداند چرا
در دستهای کارگری
که خاک را میفهمد
و در چشمهای کودکی
که هنوز سؤال دارد
من
در میان مردم
تنها نبودم
چون فهمیده بودم
که حضور
همیشه صدای بلند نمیخواهد
خدا
در لبخندهای بیدلیل
در خستگیهای بینام
و در لحظههایی
که هیچکس نمیبیند
حاضر است
«تکهمسُرا»
در میان مردم راه رفتم، بیآنکه نامم را بدانند
و خدا در لبخند پیرزن، حضور داشت
تعریف«تکهمسُرا»
یک قطعه ی کوتاه، مستقل، اما همنوا با یک شعر یا اثر اصلی.
مثل یک بند، یک تصویر، یا یک جملهی شاعرانه که با شعر اصلی همحس است، ولی خودش هم میتواند بهتنهایی بدرخشد.