bg
شعر سپید«باور بی‌پنجره»
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/06/24
تعداد نمایش :‌ 1


شعر سپید «باورِ بی‌پنجره» به بررسی مفهوم قفس درونی و باورهای محدودکننده می‌پردازد. اثری در نقد اجتماعی و فلسفی،


در اتاقی بی‌در

باورم را به دیوار کوبیدم

و صدای شکستنش

شبیه پرنده‌ای بود

که هرگز پرواز نکرده بود

مادرم گفت:

آزادی یعنی انتخاب قفس

و من قفسم را

با رنگ رؤیا نقاشی کردم

در خواب‌هایم

میله‌ها خم نمی‌شوند

فقط باورها

شکل دیگری از زندان‌اند

من از پنجره‌ای پریدم

که وجود نداشت

و به زمینی رسیدم

که نامش را "من" گذاشته بودند

در من

کودکی گریه می‌کند

برای اسبی که

هرگز از خیال چراگاه عبور نکرد

و عشق

در سایه‌ی یک "اگر"

به دنیا آمد

و در سکوت یک "شاید"

مرد

قفس همیشه میله نیست

گاهی باور است

و من

باورم را

با کلید بی‌دستگیره

باز نکردم

«تک‌همسُرا»

در سکوت، جهان خودش را توضیح داد

و من، بی‌صدا، معنای بودن را شنیدم

تعریف«تک‌همسُرا»

یک قطعه‌ ی کوتاه، مستقل، اما هم‌نوا با یک شعر یا اثر اصلی.

مثل یک بند، یک تصویر، یا یک جمله‌ی شاعرانه که با شعر اصلی هم‌حس است، ولی خودش هم می‌تواند به‌تنهایی بدرخشد.

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران