چراغ قرمز زندگی | شعر کوتاه اجتماعی و تلخ درباره کودکان کار کف دستهای کوچک شیشه را با شوقی خسته پاک میکرد چراغ قرمز مثل قلبی ایستاده در سینهی خیابان میتپید باران نامش را شست و برد