bg
شعر«بادبان در آستانه‌ی طوفان»
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/06/16
تعداد نمایش :‌ 22


«هر سرِ موی تو از غفلت به راهی می‌رود
جمع کن پیش از گذشتن کاروان خویش را »

باد اگر یک‌بار دیگر از کنارم بگذرد

می‌برد با خود غبار استخوان خویش را

چشم تو، آیینهٔ دریا، ولی طوفان‌زده

غرق خواهد کرد کشتی‌بان و جان خویش را

من به هر سو می‌دوم، شاید بیابم در غبار

آن غزال گم‌شده در بی‌کران خویش را

عشق، چون تیغی‌ست پنهان در غلاف مخملی

می‌درد بی‌رحم، حتی مهربان خویش را

ای که در آیینه‌ها دنبال فردا می‌دوی

بازگرد و در بغل گیر آسمان خویش را

پیش از آن‌که دیر گردد، پیش از آن‌که بشکند

در دل من، آخرین تصویر جان خویش را

تک‌همسُرا:

پیش از آن‌که موج، فانوس تو را خاموش کند

بادبان خویش را در آفتاب افراشته باش

تعریف«تک‌همسُرا»

یک قطعه‌ ی کوتاه، مستقل، اما هم‌نوا با یک شعر یا اثر اصلی.

مثل یک بند، یک تصویر، یا یک جمله‌ی شاعرانه که با شعر اصلی هم‌حس است، ولی خودش هم می‌تواند به‌تنهایی بدرخشد.

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران