ای قلبِ پر ز مهرت پرده نشین اسرار
با من بگو دمی از آوار سخت تکرار
وقتی خلافِ *عارض گوید *جریدهء *دور
گویی که نقضِ عقل است اندیشه یا که پندار
زین چرخِ دورِ دَوّار احوالمان اَسَفبار
راحت ز ما گرفتند این ظالمانِ جَبّار
وقتی فغانِ آتش دیدم ز سوز هر دل
بر عدل و داد این شد : بدرود ایها الیار
مرگ شعورِ شعرم خواهد بسی به اصرار
آنی که حرف حق را هرگز نشد خریدار
وقتی که تیغ *غَدّار گردد کلام هر یار
نجوای آهوان هم باشد چو جیغ کفتار
گردد سرودِ هستی موسیقی از غم و درد
وقتی *زَغَن بگیرد بلبل به چنگ و منقار
وقتی که عاشقی شد کردارِ هر *وِلِنگار
دنیای عاشقان هم گردید چون لجنزار
دانم زلالِ قلبت گردیده بس مُکَدَّر
پس همچو من گذر کن از این دیار آزار
چون *طائران تَلبیس آیند باغ و بُستان
باید که مرغِ حق گو هجرت کند از اجبار
به قلمِ🖋: پورِ مهر👇
مهردادپورانیان
☑️توضیحات لازم و معانی کلماتِ نامأنوس:
*عارِض: جریان،ماجرا
*جریده: روزنامه،دفتر
*دور: دوره،روزگار،دنیا
*ولنگار:بی بندوبار،لاابالی
*غَدّار:خائن و ستمکار( معنی مدنظر در این شعر وگرنه معانی متعدد دارد)
*زغن: زاغ گوشت دزد که شکار چی موش و پرندگان کوچک هست و یا نوعی پرنده شکاری که از باز کوچکتر هست(قوش)
*طائر تَلبیس:پرندهء نیرنگ