«آفتاب بر پیراهن خیس»در بوته نقد ،دکتر رحمان کاظمی
کتاب «آفتاب بر پیراهن خیس» مجموعهای درخشان از رباعیها و دوبیتیهای پسانیماییست که با زبانی لطیف و نگاهی ژرف به دغدغههای انسانی، عاشقانه، و اجتماعی میپردازد. دکتر رحمان کاظمی با بهرهگیری از فرمهای کلاسیک و تلفیق آن با رویکردهای نوین، توانسته است فضایی شاعرانه خلق کند که هم اصالت دارد و هم تازگی.
ویژگی برجسته این مجموعه، توانایی شاعر در ایجاد تعادل میان سادگی بیان و عمق معناست. تصاویر شاعرانه، گاه به شدت ملموس و گاه خیالانگیز، مخاطب را به تأمل و تجربهی دوبارهی احساسات دعوت میکند. همچنین، استفاده از زبان پسا نیمایی، به شعرها حال و هوایی مدرن بخشیده که در عین حفظ موسیقی درونی، از کلیشههای رایج فاصله میگیرد.
در مجموع، «آفتاب بر پیراهن خیس» اثریست که میتواند مخاطب را با خود به سفری شاعرانه ببرد؛ سفری میان واژههایی که خیس از آفتاباند و روشن از اندیشه.
-نمونه شعر از کتاب
.من در پی من بود تورا پیدا کرد
تو در پی من بودی من در واکرد
من او شده ام،تو، من شدی،پس چه کسی
در من جشنی به نام تو بر پا کرد
این رباعی با ساختاری منسجم و زبانی روان، به زیبایی مفاهیم پیچیدهای چون خودشناسی، عشق، و ادغام هویتها را در قالبی شاعرانه بیان میکند. شاعر با استفاده از ضمیرهای شخصی «من» و «تو»، مرز میان فردیت و دیگری را در هم میشکند و به نوعی وحدت وجودی عاشقانه اشاره میکند.
- تصویرسازی ذهنی و فلسفی:
بیت سوم، «من او شدهام، تو، من شدی»، نقطهی اوج شعر است؛ جایی که شاعر از مرزهای فردی عبور کرده و به نوعی از فنا در عشق سخن میگوید. این تبدیل هویت، نه تنها عاشقانه است، بلکه رنگی از عرفان نیز دارد.
- زبان و موسیقی درونی:
وزن روان و موسیقی لطیف شعر، خواننده را بیدرنگ با خود همراه میکند. استفاده از افعال ساده و تکرار ضمیرها، به شعر حالتی تأملبرانگیز و در عین حال صمیمی بخشیده است.
- پایانبندی تأثیرگذار:
بیت پایانی با پرسشی شاعرانه، شعر را به اوج میبرد: «در من جشنی به نام تو بر پا کرد». این تصویر، هم عاشقانه است و هم رازآلود؛ گویی شاعر درون خود را صحنهی جشن حضور دیگری میبیند، بیآنکه بداند این جشن را چه کسی آغاز کرده است.
در مجموع، این رباعی نمونهایست از شعر مدرن فارسی که با حفظ اصالتهای زبانی، به مفاهیم عمیق انسانی و عاشقانه میپردازد.