bg
واژگان شیدایی
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/06/05
تعداد نمایش :‌ 18

آمدی و جان گرفتم،
در دلم غوغا شدی
در شبِ تارِ دلم،
چون روشنی، پیدا شدی

با نگاهت نور پاشیدی
به شب‌هایِ دلم
در دلِم شوق شکفتن بود و تو
زیبا شدی

عطرِ گیسویت وزید و
جانِ من را تازه کرد
در نسیمِ صبحِ روشن،
نغمه‌ی فردا شدی

چشمِ من در حسرتِ
دیدارِ تو بی‌تاب بود
آمدی تو در دلِ شب، جلوه ی رؤیا شدی

سایه‌ات افتاد بر جانم،
نفس برگشت باز
در سکوتِ لحظه‌ها،
آن قصه ی یکتا شدی

خنده ات رنگِ گلی داده
به جانِ خسته‌ام
در دلِ من،
عطرِ عشق و نغمه‌ی معنا شدی

با تو از اندوهِ دوری رسته‌ام،
آزادِ عشق
در غزل‌هایِ دلم،
آن واژه‌ی شیدا شدی

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران