bg
وارشِ واژگون
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/06/02
تعداد نمایش :‌ 10

درختان،
ریشه‌هایشان را به آسمان دوخته‌اند
و برگ‌هاشان
در خاک گریه می‌کنند.

زمین،
دهانِ بسته‌ای‌ست
که هر شب
اشک‌های بی‌نام را
بی‌صدا
به آسمان تف می‌کند.

ابرها
از گریه‌ی ما تغذیه می‌شوند،
نه از بخارِ رودخانه‌ها.

و ماه،
با چشمانِ کبودش
نگاه می‌کند
به وارشِ واژگونِ اشک‌ها
که از گونه‌های خاک
به پیشانیِ ستارگان می‌رسند.

من
با کفش‌های خیس از درون
در کوچه‌ای راه می‌روم
که هیچ‌کس
باران را باور ندارد
مگر آن‌که
از چشم‌هایش
به بالا ببارد.

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران