به جوششِ خون در رگ است، عطرِ صِدات چو رایحه یِ رازقی ست، قهقهه هات بهشت در گرویِ بوسه از تمشکِ لبَت جهنم است خانه، بی نَفَس زدنَت جهان بدونِ زمان است در بَرِ تو برقص و برقصان که این تَن است مزرعِ تو