bg
نامی که هیچ‌کس ...
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/05/29
تعداد نمایش :‌ 7


در انتهای شب
صدایی آمد
نه از باد
نه از برگ
از جایی میان بودن و نبودن

کسی
با کفش‌های خیس
از بارانی که نیامده بود
از کوچه‌ای گذشت
که نقشه‌ها آن را فراموش کرده‌اند

من ایستاده بودم
در کنار پنجره‌ای
که به هیچ منظره‌ای باز نمی‌شد
و دیدم
چیزی عبور کرد
بی‌آنکه ردّی بگذارد
بی‌آنکه نامی داشته باشد

نه نور بود
نه سایه
نه سؤال
نه پاسخ

فقط
لحظه‌ای
که جهان
نفس کشید
و همه چیز
برای یک دم
بی‌نیاز از معنا شد

درختی خم شد
نه از درد
از گفت‌وگوی پنهانی با آسمان

برگی افتاد
بی‌آنکه کسی نگاهش کند
و زمین
اندکی آرام‌تر شد

کودکی
با چشم‌های بسته
جهان را لمس کرد
از پشت پلک‌هایش

و من فهمیدم
که دیدن
گاهی یعنی نادیدن

در سکوتِ میان دو واژه
چیزی بود
که شاعر
جرأت گفتنش را نداشت

و آن چیز
از جنس واژه نبود
از جنس مکث بود
از جنس فاصله

درون یک لیوان خالی
انعکاسِ آسمان
واضح‌تر از هر آینه بود

کسی گفت:
«نامش را بگذاریم نبود»
و دیگری گفت:
«نه، بگذاریم بماند بی‌نام»

در راهروهای ذهنم
ردی از قدم‌هایی هست
که هرگز برداشته نشدند

و هر شب
با آن‌ها راه می‌روم
تا جایی که خواب
دیگر خواب نیست

در یک قاب خالی
نقاشیِ نادیده‌ای هست
که فقط با چشمِ درون
می‌توان دید

نه رنگ دارد
نه خط
اما هر بار که نگاهش می‌کنم
دلم سبک‌تر می‌شود

در میان برگ‌های خشک
صدایی هست
که فقط پاییز می‌شنود

و من
با گوش‌هایی که از شنیدن خسته‌اند
به آن صدا گوش می‌سپارم

درون یک قطره
دریایی هست
که جرأت جاری شدن ندارد

و شاید
تمام بودن
یعنی همین تردیدِ جاری نشدن

در سایهٔ یک سنگ
خنکای اندیشه‌ای هست
که هیچ کتابی آن را ننوشته

و من
با انگشتان خاک‌خورده‌ام
آن اندیشه را لمس می‌کنم

در شب‌هایی که ماه نیست
ستاره‌ها
با صدای آهسته‌تری می‌درخشند

و آن صدا
تنها برای دل‌هایی‌ست
که از پرسیدن خسته‌اند

در سکوتِ یک نگاه
پاسخی هست
که از تمام واژه‌ها صادق‌تر است

و من
با آن نگاه
راه می‌روم
بی‌آنکه بدانم
کجا می‌روم

شاید
نامی که هیچ‌کس نمی‌داند
همین باشد:
رفتن
بی‌نیاز از رسیدن

و در پایان
تنها چیزی که باقی می‌ماند
نه واژه است
نه تصویر
بلکه مکثی‌ست
که جهان را
برای لحظه‌ای
بی‌صدا می‌کند

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
زهرا روحی فر
0
0

درودها. بسیار زیبا و خواندنی.