bg
لبخند شبح
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/05/26
تعداد نمایش :‌ 8


در آینه نگاه کردم
و آن‌چه دیدم
نه خودم بود،
نه سایه‌ام،
بلکه شبحی بود
که لبخند می‌زد
بی آن‌که بداند چرا.

ردی از روشنی
بر شیشه کشیده بودم
اما تاریکی زیر آن می‌لرزید،
در انتظار ترک خوردن.

چهره‌ای روبه‌رویم ایستاده بود
پرسشم را شنید
پاسخی نداشت،
فقط…
لبخندی بی‌دلیل،
بی‌پشتوانه،
بی‌من.

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
زهرا روحی فر
0
0

درود بیکران. احسنت