bg
آن چهره‌ها
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/05/26
تعداد نمایش :‌ 5


آن چهره‌ها،
که هر روز در پیچ خیابان قد می‌کشند،
مانند برگ‌های تکراری درختان شهر.
چشمانشان را دیده‌ام، بی آنکه بدانم
در کدام قصه‌ی قدیمی گم شده‌اند.

یادم می‌آید:
صبح‌ها، پشت چراغ قرمزِ چهارراه،
همان پیرمرد، همیشه با روزنامه‌ی تا خورده.
آن زن جوان، عجله‌اش در کیفش جا مانده بود،
و کودکی که سایه‌ی بال‌هایش را بر دیوار می‌کشید.

گذشته، نقشه‌ای است که گاه
با نگاه‌های بی‌گانه، دوباره کشیده می‌شود.
چهره‌هایی که هرگز نامی ندارند،
ولی ردّی از خود بر آینه‌ی زمان می‌گذارند.
ایستاده‌اند در ایستگاه‌های متروک خاطره،
ساکت،
درست مثل عکس‌های بی‌توضیح آلبوم‌های قدیم.

حالا که می‌بینمشان،
خیابان، کتابی می‌شود با ورق‌های زرد.
هر عبور، فصل گمشده‌ای را ورق می‌زند.
آیا آن‌ها نیز مرا می‌بینند؟
آینه‌ای از روزهای رفته در دستان غریبشان؟
ما در کدام نقشه‌ی گمشده‌ایم،
که چهره‌هایمان،
حتی بی نام،
این چنین آشنا به نظر می‌رسند؟

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
زهرا روحی فر
0
0

درود بیکران. بسیار جالب و خواندنی. دستمریزاد