bg
نجوای شوق
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/05/25
تعداد نمایش :‌ 3

در سایه‌های خاموش، نجوا ز شوق برخاست
چشمی به راه مانده، دل را به نور آراست

آنجا که هر غبارش، بویی ز عشق دارد
معشوق با تمنا از کوی خویش برخاست

جانی ز درد خسته، در کوچه‌های حیرت
نوری ز دور تابید، از هر غم نهان کاست

هر لحظه با خیالش، شوری به جان فکندم
معشوق روح ما را نیز عاشقانه می خواست

حامد از این حکایت، شعری دگر نگارد
در واژه‌های حسرت، عشقی عمیق زیباست

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
زهرا روحی فر
0
0

درود بیکران. ‌بسیار زیبا و عالی شاعر گرانقدر