bg
تو از سایه گفتی
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/05/17
تعداد نمایش :‌ 3

تو از سایه گفتی، من از روشنیِ خواب
تو از سکونِ شب، من از تپشِ آب

تو از عبورِ خستگی، من از شتابِ موج
تو از سکوتِ لحظه، من از صدای اوج

تو از غیابِ پنجره، من از حضورِ نور
تو از غروبِ خاطره، من از طلوعِ شور

تو از سکوتِ حادثه، من از صدای برگ
تو از غبارِ خاطره، من از نسیمِ مرگ

تو از سکونِ حادثه، من از تپشِ خیال
تو از عبورِ خاطره، من از صدای سال

تو از سکوتِ لحظه، من از صدای رود
تو از غیابِ پنجره، من از حضورِ دود

تو از سکونِ حادثه، من از تپشِ برگ
تو از عبورِ خاطره، من از نسیمِ مرگ

تو از سکوتِ لحظه، من از صدای سال
تو از غیابِ پنجره، من از حضورِ حال

تو از سکونِ حادثه، من از تپشِ موج
تو از عبورِ خاطره، من از صدای اوج

تو از سکوتِ لحظه، من از صدای خواب
تو از غیابِ پنجره، من از حضورِ آب

تو از سکونِ حادثه، من از تپشِ شور
تو از عبورِ خاطره، من از طلوعِ نور

تو از سکوتِ لحظه، من از صدای برگ
تو از غیابِ پنجره، من از نسیمِ مرگ

تو از سکونِ حادثه، من از تپشِ سال
تو از عبورِ خاطره، من از صدای حال

تو از سکوتِ لحظه، من از صدای موج
تو از غیابِ پنجره، من از حضورِ اوج

و این چنین، در امتدادِ خواب‌ها
تو از منی جدا، من از توام رها

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران