bg
در حاشیه اتفاق
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/05/17
تعداد نمایش :‌ 2

در حاشیه‌ی اتفاق
جایی که لحظه‌ها
از تقویم می‌گریزند
و ثانیه‌ها
در مشتِ زمان
خرد می‌شوند بی‌صدا

من ایستاده‌ام
نه در آغاز
نه در پایان
بلکه در میانه‌ی چیزی
که نام ندارد

تو عبور کرده‌ای
نه از من
نه به سوی من
بلکه از کنارِ اندیشه‌ای
که هنوز شکل نگرفته

در من
نه آتش مانده
نه خاکستر
فقط گرمایی
که از خاطره‌ی سوختن
جا مانده

با دست‌هایی
که چیزی را نمی‌جویند
و پاهایی
که به هیچ سمت نمی‌روند

من از خودم
به خودم برگشته‌ام
با ذهنی
که از تفسیر خسته است

تو از کدام تجربه
به این سکون رسیده‌ای؟
وقتی که حرکت
معنا ندارد
و ایستادن
بی‌دلیل است

در من
نه خواب هست
نه بیداری
فقط حالتی
میان دو رویا
که هیچ‌کدام واقعی نیستند

با صدایی
که شنیده نمی‌شود
و نغمه‌ای
که نواخته نشده

من از کدام خاطره
به تو نزدیک شده‌ام؟
وقتی که حافظه
از تکرار تهی‌ست
و گذشته
در آینده گم شده

تو از کدام تصمیم
به این بی‌تصمیمی رسیده‌ای؟
وقتی که انتخاب
بی‌معناست
و اجبار
بی‌اثر

در من
نه امید هست
نه یأس
فقط انتظاری
که نمی‌داند
چه می‌خواهد

با چشمانی
که نمی‌بینند
و نگاهی
که نمی‌پرسد

من از کدام لحظه
به این بی‌لحظه‌گی رسیده‌ام؟
وقتی که زمان
از شمارش افتاده
و ساعت
در تردید ایستاده

تو از کدام حقیقت
به این بی‌حقیقتی رسیده‌ای؟
وقتی که باور
در سایه‌ی شک
نفس می‌کشد

در من
نه سؤال هست
نه پاسخ
فقط مکثی
که ادامه ندارد

با زبانی
که نمی‌گوید
و دلی
که نمی‌تپد

من از کدام آغاز
به این بی‌انگیزگی رسیده‌ام؟
وقتی که شروع
در پایان حل شده
و پایان
در آغاز گم شده

در حاشیه‌ی اتفاق
من مانده‌ام
نه در تو
نه بیرون از تو
بلکه در جایی
که هیچ‌کس
نامی برایش ندارد

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران