با نگاهت همه شب شعر و غزل میجوشد
دل ز اعماق جگر چه بی بدل میجوشد
ماه اگر روی تو را در دل شب می بیند
از قضا از همه ی قصه مَتل می جوشد
باد مست از نفسِ گرم تو خاموش شود
باز هم از نفسم بحر رَمَل میجوشد
هرچه گویم ز تو در عالم دیگر باشد
عشق تو در رگ من چون ... میجوشد