چای قند چای قند پهلوی پدر
در سایهی درخت حیاط،
آرام و دلنشین
چایی به رنگ خاطره،
در فنجان دلنشین
مادر،
به مهر میریخت آن عطر عصرها
پدر،
قند را به شوق،
میزد به چای شیرین
پر میشد از نسیم،
حیاطی پر از نگاه
بوی نعناع و نرگس،
لبخند نور زمین
صدای همهمهها،
پر از قصه و سکوت
دستان گرم خانه،
در خلوتی چنین
ای کودکیِ های سر خوشی،
کجایی که باز دل
میجوید آن صفا،
در لحظهای چنین پدر
در سایهی درخت حیاط،
آرام و دلنشین
چایی به رنگ خاطره،
در فنجان دلنشین
مادر،
به مهر میریخت آن عطر عصرها
پدر،
قند را به شوق،
میزد به چای شیرین
پر میشد از نسیم،
حیاطی پر از نگاه
بوی نعناع و نرگس،
لبخند نور زمین
صدای همهمهها،
پر از قصه و سکوت
دستان گرم خانه،
در خلوتی چنین
ای کودکیِ های سر خوشی،
کجایی که باز دل
میجوید آن صفا،
در لحظهای چنین