bg
بوی گچ در خاطره‌ها
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/04/21
تعداد نمایش :‌ 2


بند کفشم قصه‌ای شد در خیال کوچه‌ها
رد پایم نقش زد بر خاک سرد کوچه‌ها

در صدای زنگ‌ها دنیای قلبم زنده شد
با مدادم آفریدم آسمان کوچه‌ها

نیمکت از چوبِ خسته، تخت شاهی شد مرا
خنده‌های گچ شدند آیین پاک کوچه ها

کفش‌هایم می‌دویدند از دل رویا،رها
تا بدانند انتهای کودکی در ابتدای کوچه ها

مادرم خورشید بودو از لبش لبخند ریخت
در شب نقاشی اما ماه شد در امتداد کوچه ها

دفترم باغی شد از حیوان بی‌نام و نشان
هیچ حیوانی نیامد از میان کوچه ها

سال‌ها رفته‌ست و گچ بوی حقیقت می‌دهد
آرزو ها رفته بر باد از مسیر کوچه ها

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران