bg
برگه‌ای بود، مثل درد
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/04/19
تعداد نمایش :‌ 3

برگه‌ای بود، مثل درد//

برگه‌ای
بی‌امضا،
بی‌دادخواست،
بی‌حقی که
از لای دو انگشتِ مضطرب
به کشوی چوبیِ فراموشی افتاده بود
و هیچ‌کس
پرسیدنش را بلد نبود.

دست که بالا رفت
نه برای اعتراض
بلکه برای گرفتن نور از پنجره‌ای
که دیوار پشت آن
به سرفه افتاده بود.

در آن برگه
نه اسمی بود
نه شُکوهی
فقط چند جمله‌ی نیمه‌جان
که از بیداری ترسیده بودند.

معلم از روی آن گذشت
مادر از کنارش اشک ریخت
و من
گمان بردم
حقیقت چیزی‌ست
که گوشه‌ی میز می‌ماند
تا زمان،
نوبتش را فراموش کند.

بوی گچ
از کنار برگه عبور کرد
و دیوار،
ردی از خواب‌های دور را در خود
پنهان نگه داشت.

می‌دانم
روزی کسی
کشو را باز خواهد کرد
و با صدایی آهسته
خواهد گفت:
این درد
چرا این‌همه
بی‌صدا بوده است؟

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران