bg
مهتابِ بی‌پناه
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/04/16
تعداد نمایش :‌ 2


مه، میانِ موجِ شب، چون دیده‌ای افسون‌شده
در سکوتِ قرن‌ها، بی‌صوتِ واژه خون‌شده

باد، خوابِ گندمی را شانه می‌زد نرم‌نرم
بر تنِ رودی که چون آیینه‌ای وارون‌شده

کو؟ کسی تا شرحِ ظلمت را بخوانَد در غزل
یا که باشد ماه را، از بی‌کسی، دلخون‌شده؟

ما در این شب‌ها شبیه سایه‌هایی بی‌صدا
راه می‌رفتیم تا مفهومِ فردا گُم‌شده

ای مهِ تنهای شب! آیا تو هم چون ما شدی؟
بازتابِ آرزویی خسته و معجون‌شده

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران