bg
جنگ و صلح
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/04/16
تعداد نمایش :‌ 1



صبحی که از خواب برخاست
رویای سربازان را از زمین برداشت
آفتاب، روی میدان جنگ
آخرین سطر صلح را ننوشت

گلوله‌ها، سرود شب را خواندند
و پرنده‌ها، از آسمان سقوط کردند
در سایه‌ی دود،
خاطره‌ای به فردا نرسید

صلح، بر دیوارهای ترک‌خورده آویزان بود
اما هیچ دستی،
تاریخ را ورق نزد

جنگ،
در صدای ناقوس‌ها پنهان شد
و صلح،
میان نامه‌های نخوانده جا ماند

سربازی، تاریخ را از سینه‌ی تفنگ پاک کرد
و خانه‌ای، نامش را در باران گم کرد

در خیابان‌های خاموش
صلحی نفس کشید
اما جنگ، پنجره‌ها را بست

خورشید،
بر زخم‌های جهان ایستاد
و شب،
آخرین خاطره را با ستاره‌ها نوشت

صدای ناقوس،
سایه‌ی خانه‌ها را لرزاند
و دیوارها،
سکوت را فریاد زدند

روز ورق خورد
اما هیچ خاطره‌ای،
جای خود را نیافت

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران