هایبون = نثر+هایکو نثر .. و من پشتِ پنجرهٔ بسته مینشینم، در دستانم گرمایِ یک فنجان چایِ تمامنشده، و صدایِ شکستنِ برگها را از حافظهٔ زمین میشنوم هایکو: برگِ زرد / روی آبِ راکد میرقصد — رقصِ وداع. .. .