شام غریبان
---
۴۱
ماه خاموش است
و در آنسویِ آتش،
سایهای تنها
---
۴۲
خیمه بیلبخند
و زنی در باد—ایستاده
مثل فانوسگردان
---
۴۳
آتش آرام
بر عبای کودک افتاد
مثل یک بوسه
---
۴۴
چشمِ خاکیدشت
در تماشای غروب
پُر زِ آه و اشک
---
۴۵
کودکی میپرسد:
بوسه کجاست امشب؟ و
لب، نمیلرزد...
---
۴۶
صورتِ زینب
نقشهای از کهکشان
در دلِ تاریکی
---
۴۷
غم در آیینه
چهرهی معصومِ شب
با ستاره گریست
---
۴۸
باد، آرامش
را به دامنها دوخت و
اشک را برداشت
---
۴۹
صوتی از آتش
به دعا مبدّل شد
دست بالا رفت
---
۵۰
کوچههای شب
سرفه میکردند انگار
با صدای سر