bg
هایکوی آیینی (کربلا۳)
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/04/12
تعداد نمایش :‌ 3

ظهر عاشورا

۲۱
وقتِ اذان شد
اما مؤذن این‌بار
با صدای تیغ

---

۲۲
کودک از زخم
روی دستان پدر
چشم برداشت… رفت

---

۲۳
سایه‌ای افتاد
بر قدِ خورشید؛ بلند
مثلِ آتش بود

---

۲۴
چشم‌ها لب‌تشنه
دل‌ها در گودیِ خون
خاک در حیرت

---

۲۵
اسب، بی‌سوار
بر زمینِ تشنه ماند
با رکابِ داغ

---

۲۶
سیب افتاد و
عرش لرزید از سکوت
باغ می‌سوختن

---

۲۷
باد با آتش
در کمرگاهِ غدیر
رازها می‌گفت

---

۲۸
تیرها آمد
پیش از آنکه وا شود
لب، برای آب

---

۲۹
دست می‌افتد
اما پرچم مانده‌ست
در دلِ نیزه

---

۳۰
ظهرِ خون‌آلود
سایه‌ای نیست، جز آه
بر مزارِ نور

---

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران