bg
پرسه در خاموشی
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/04/09
تعداد نمایش :‌ 4


سایه‌ای بر دیوار،
تنها با خودش درد دل می‌کند.
چراغی که خاموش شد،
از دلتنگی چیزی نگفت.

پنجره باز بود،
باد نامه‌ای ننوشت.
دست‌هایم را مشت کردم،
هیچ آغوشی باز نشد.

چای سرد شد،
مثل خاطرات فراموش‌شده.
مهمان‌ها رفتند،
حرف‌ها روی میز جا ماندند.

عشق؟
گم شد میان قندهای آب‌رفته.
دروغ‌ها شیرین‌تر بودند،
راست‌ها تلخ‌تر از زهر.

دیوارها سکوت کردند،
دلتنگی به کتاب‌ها تکیه داد.
آینه چیزی نگفت،
من خودم را ندیدم.

چراغ‌ها خاموش شدند،
اما شب هنوز ادامه داشت...

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران