چون باد، سبک خیز و ز هر بند رها شو
با موج، سفر کن، و شب و روز فنا شو
هر نور که تابید ز خورشید درخشان
در آینهی صبح، ز غمها جدا شو
دریا بنماند به جهان، جز نفس موج
در پیچ و خمش غرق، در آغوش دعا شو
خورشید چو بیند که تو پنهان شدی از نور
با اشک فرو ریز و به آیینه وفا شو
از خویش و ز بیگانه نپرسیم که هستیم
در کوی خداوند به امید دوا شو"