bg
باده به دست...
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/03/09
تعداد نمایش :‌ 4

رفتم از آن خیال شب، روشنی از تو برده‌ام
ماه شکسته در صدا، اخترِ شعرِ پرده‌ام.
چون نفسِ ترانه‌ات، بوسه زدم به یاد شب
چون نگهت صدا کند، زخمه‌زن زمانه‌ام
سایه کشیده‌ای به دل، راه تو آسمانی است
دورترین خیال تو، قصه‌ی جاودانه‌ام
گفتی اگر بخواهدت، راه سپیده می‌برد
دوری و از تو می‌برد، آتشِ بی‌بهانه‌ام
ریخته‌ام به جاده‌ها، خسته‌تر از شقایقم
ماه به شب نظر کند، تا که ز تو نشانه‌ام
بر لب باده‌ها هنوز، طعم نگاه روشنت
نغمه‌ی عاشقانه‌ات، زخم دل ترانه‌ام
موج جنون گرفته‌ام، در شب تیره‌ی غمت
سایه‌ی بی نشان تو، روشنی شبانه‌ام
باده به دست خسته‌ام، در تبِ یاد رفتنت
با همه‌ی شکسته‌ام، عاشق و بی‌کرانه‌ام

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران