bg
سرنوشت روشن
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/03/09
تعداد نمایش :‌ 4

رفتم و از خیال او، باده‌ی جاودان زدم
سوختم از شرار شوق، شعله به آسمان زدم

چون سحر از نگاه او، روشنیِ جهان گرفت
موج زدم به راه عشق، شور هزار جان زدم

بر سر کوی بی‌کسی، آتش دل به باد شد
ریختم از غبار غم، باده‌ی بی‌نشان زدم

مست نوا شد این جنون، ساز صدا به گل نشست
دور زدم به کوی او، زخمه به یاوران زدم

در تبِ شب، سراغ او، خواب مرا ز دیده برد
شعله زدم به سایه‌ها، رنگ به ناگهان زدم

اوست که در دل نهان، روشنیِ سفر دهد
بر سر عشق رفتنم، راه به بی‌کران زدم

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران