bg
چون که صدا کند مرا...
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/03/09
تعداد نمایش :‌ 4


رفتم و از شعاع عشق، آتشی به جان زدم
سوختم از شرار او، شوق بی‌کران زدم

چون که نسیم صبح، از دل من گذر کند
بر رخ گل نگاه او، بوسه جاودان زدم

در دل شب ترانه‌اش، ساغر دل شکسته شد
باده‌ی سرنوشت را، بر لب و برزبان زدم

چون که صدا کند مرا، مست نوا و نغمه‌ام
ساز شکفته در دلم، نغمه‌ی آن نهان زدم

چون که گشود دری دگر، سایه‌ی او نظر کنم
بر سر کوی روشنش، قصه‌ی این زمان زدم

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران