bg
تو دریا بودی وموجت...
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/03/08
تعداد نمایش :‌ 5



به هر شب آتشی در سینه‌ام بی‌تاب می‌سوزد
که از باران عشقت آسمان مهتاب می‌سوزد

تو دریا بودی و موجت به ساحل‌ها پناه آورد
منم در جزر و مد عشق تو بی‌خواب می‌سوزد

نسیم از کوچه‌های دور نامت را صدا کرده
در این بستان دل، رنگی ز گل در قاب می‌سوزد

ز تاب هجر جانکاهت جهان تاریک می‌گردد
ولی در جان عاشق روشنی بی‌تاب می‌سوزد

مرا در دشت حسرت رد پای عشق پیدا شد
که این صحرا ز اشک چشم من سیلاب می‌سوزد

تو خورشیدی که در شب روشنی در جان من داری
به نورت دیدهٔ شب غرقه در گرداب می‌سوزد

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران