bg
پشت دریاهای اندیشه توحیدی سهراب سپهری
شاعر :‌ سید محمد حسین شرافت مولا
تاریخ انتشار :‌ 1401/08/23
تعداد نمایش :‌ 119

 

بسمه تعالی

 

 

پشت دریاهای

اندیشه توحیدی سهراب سپهری

 

 

 

مقدمه :

 

سهراب سپهری از شاعران ماندگار نیمایی سرا در قرن معاصر گشته است . هم چنین عرفان اسلامی و عرفان طبیعت گرای هندی و بودایی در اشعار این عارف ماندگار با استادی بکار رفته است . و لحظه ها و کشف های عارفانه ی سهراب سپهری در جان و اندیشه ی مخاطب شعری او خواهد شکفت . در ذیل به بررسی اندیشه های توحیدی ِ این شاعر و عارف گرانسنگ خواهیم پرداخت .

 

متن :

نهفتیم و سوختیم
هر چه به هم تر , تنها تر
از ستیغ جدا شدیم:
من به خاک آمدم , و بنده شدم
تو بالا رفتی , و خدا شدی

آری خداوند در بالاترین مقامات آسمانی خواهد بود . و بندگان در پیشگاه مقام و عشق او همچون خاک گشته اند. و هر لحظه بندگان حضرت توحید در آتش هجران خواهد سوخت . و وصال آسمانی ِ حضرت توحید را طلب خواهند کرد .

به در آ , بی خدایی ِ مرا بیاگن , محراب بی آغازم شو
نزدیک آی , تا من سراسر " من " شوم

آری , " من " وجودی را بایست با عشق خدا سرشار کرد و به  شکوفایی رسانید. و در عشق حضرت خداوند بایست حجاب نفسانی ِ خویشتن را کنار زد و  در عشق حضرت توحید به یگانگی ِ حضرت حق رسید . و هر لحظه ,  یاد " بی خدائی " بایست در قلب ما از بین رَود .

 

از بی کران تو می ترسم , ای دوست ! موج نوازشی

 

عشق حضرت خداوند بی کران گشته است . و عارف حقیقی , در این راه بی پایان ,  از کم عشق ورزی نسبت به عشق حضرت توحید , در قلب خود نگران و ترس خواهد داشت .
هم چنین نوازش معبود و معشوق ِ توحیدی خواسته ی عارف گشته است ,  حتّی نوازش با درد های ِ عشق یزدانی و به پیشواز موج خروشان امتحانات و بلایای حضرت توحید بایست رفت .   و به  این امواج ِ از جانب حضرت توحید  را , عشق خواهد ورزید و احساس آرامش خواهد داشت !

 

تهی بود و نسیمی
سیاهی بود و ستاره ای
هستی بود و زمزمه ای
لب بود و نیایشی
" من " بود و " تو " یی :
نماز و محرابی

آری , نماز جلوه گاه عشق ورزیدن و مناجات کردن ِ  بر آمده از قلب , با محبوب توحیدی خواهد بود . و حضرت الله جلّ جلاله , نیایش های خالص را خواهد شنید . و لحظات مناجات و نماز , مهم ترین ِ زمان ها گشته است .

شبنم ها بر جا بود
درها باز , چشم تماشا باز, چشم تماشا تر , و خدا در
هر... آیا بود ؟

در اینجا سهراب سپهری ( عارف حقیقی ) در جستجوی خدا ,  سؤال می پرسد و به شک فرو خواهد رفت . اما واقعیت این خواهد بود :
 در لحظه های مناجات ِ قلبی با حضرت خداوند , خداوند در عالَم غیب , عشق خالص ما را خواهد پذیرفت و حتی با بندگان عارف خویش , مُعاشقه خواهد کرد .

 

خورشیدی در هر مشت : بام نگه بالا بود
...
ناپیدا , پیدا بود
" او " آنجا , آنجا بود

چشم خورشید بین به حتم , حضرت توحید را خواهد یافت  . هر چند که با حواسّ ظاهربین ما , پروردگار اعظم ناپیدا ترین ِ وجود ها گشته است .

 

پرتو محرابي ، مي تابي‌. من هيچم‌: پيچك خوابي‌. بر نرده
اندوه تو مي پيچم‌.
تاريكي پروازي‌، روياي بي آغازي ، بي موجي ، بي رنگي ،
درياي هم آهنگي‌!

آری , حضرت توحید همواره پرتو افشانی خواهد داشت و غم های هجران او , عارف حقیقی را به مسیر عشق ِ حضرت توحید خواهد کشید.
باید در تاریکی ها و در شرایط محیط ناامیدی , پرواز کرد . و  اگر در این مسیر دشوار ِ عشق الهی ثابت قدم گردی , به دریای بی کران عشق و رحمت الهی خواهی رسید .

 

باد آمد ، در بگشا، اندوه خدا آورد
...
در خاکی , صبح آمد , سیب طلا , از باغ طلا آورد

 

آری , غم ِ هجران حضرت توحید را بایست به پیشواز رفت . زیرا که این غمِ عشق  , عارف و عاشق حقیقی را به وصال ربّانی خواهد رسید . و در عالَم اخروی به پاداش الهی خواهد رسید .

 

این لاله هوش , از ساقه بچین . پرپر شد , بشود. چشم خدا
تر شد , بشود .
و خدا از تو نه بالاتر . نی , تنها تر , تنها تر .

بایست به حضرت خداوند عشق ورزید و به مادّیات اعتنا نکرد و فناء فی عشق الله را در قلب خویشتن بایست پرورش داد .
آری , اگر در راه عشق حضرت یزدان , فنا خواهی گشت ,  آنگاه قلب حضرت توحید را فتح خواهی کرد .
همچنین خداوند عشق ورزیدن ما را خواهد پسندید و چشم انتظار عشق حقیقی ما در خلوت وتنهائی خویشتن خواهد بود .

 

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی , همت کن
و بگو ماهی ها , حوضشان بی آب است .

آری , عشق به ماسوا الله را به عنوان جلوه گاه عشق الهی , بایست در قلب خویشتن پرورش داد . و تمام موجودات کائنات را باید با دیده ی یاری دادن و عشق حقیقی خواهی نِگریست . و این امر معنوی ,  طبع و همّت والا طلب خواهد کرد . 

باغ می رفت به سر وقت ِ چنار .
من به سروقت خدا می رفتم .

عارف حقیقی تمام موجودات جهان را تنها , وسیله ای برای عشق ورزیدن و وصال حضرت معبود یعنی الله خواهد دانست

باید دوید تا ته بودن .
باید به بوی خاک فنا رفت .
باید به ملتقای درخت و خدا رسید .

عارف حقیقی از وجود خویشتن خواهد گذشت و عشق ورزیدن به مخلوقات ِ حضرت توحید را  نشانه و آیینه ی عشق الهی خواهد پنداشت .

 

باید نشست
نزدیک انبساط
جایی میان بی خودی و کشف .

عارف حقیقی باید در دل ِ غفلت لحظه های حیات خویشتن , به دنبال کشف ِ غیوب حضرت توحید , عشق ورزی خواهد داشت . و فناء فی الله را که همان وصال حضرت توحید گشته است را  مُنتهای خواسته های خویشتن خواهد داشت .

چشم
هوش محزون نباتی را خواهد دید.
پیچکی دور ِ تماشای خدا خواهد پیچید.
راز , سر خواهد رفت .
ریشه ی زهد زمان خواهد پوسید .
سر راه ظلمات
لبه ی صحبت آب
برق خواهد زد .
باطن آینه خواهد فهمید .

هرگاه به محیط طبیعت ِ آفریده ی خداوند اقدس و سپس به حضرت یزدان عاشق خواهد گشت , ناگهان در ظلمات هجران الهی ,  به دور از ریاکاری و زهد دروغین , با امر حضرت ربّ ,  به راز عشق حضرت توحید پی خواهد برُد و حضرت یزدان , قلب او را که مهم ترین بخش وجودی انسان گشته است را همچون آیینه , روشن خواهد کرد .

 

 

خانه دوست کجاست ؟
...

نرسیده به درخت ,
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است

 

آری , بایست تمام لحظات حیات دنیوی را به کنکاش و جُستن معشوق غیب یعنی حضرت خداوند سِپری کرد . و آفریدگان حضرت یزدان را با قلب عاشق و عمق نگر ,  سرشار ِ از مسیر وصال حضرت توحید بایست دانِست .
وسبزی و معنویت روح حضرت توحید را در تمام موجودات مخلوق ِ الهی را عاشقانه , بایست یافت .
آری , عارف حضرت توحید , سهراب سپهری سُروده است :
تمام ما , رؤیای خدا را در ذهن و قلب می پرورانیم .
اما عشق به مخلوقات خدا و طبیعت , " معنوی " تر و " سبز " تر از رویای خدا را در ذهن خویشتن , پروراندن است . و بدون عشق ورزی قلبی به مخلوقات خداوند , به عشق و وصال حضرت توحید نخواهیم رسید .

 

و در آن عشق به اندازه پر های صداقت آبی است

 

آری قلب و نیّت صادق , بال پروازی پاک به سوی حریم نیلی و سراسر آرامش  ِحضرت توحید خواهد بود .

 

پشت دریاها شهری است
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است

...

قایقی باید ساخت

 


آری , عارف حقیقی توحید , عشق حضرت الله جلّ جلاله را در این دنیا انتظار خواهد کشید و به خواست قلب الهی در عالَم اخروی , آن جلوه ی عشق را خواهد نِگریست .

آری , بایست غفلت را کنار گذاشت و در عالَم اُخروی با توشه ای که در مسیر ِ سهل ِ ممتنع دنیای مادّی , مهیّا خواهی کرد  , به آرمانشهر پنهان حضرت خداوند خواهی رسید . 

نتیجه :


سهراب سپهری , عاشق و عارف حضرت خداوند گشته است . و با عاطفه ی شعر عرفانی خویشتن , مخاطب را به معرفت طبیعت شناسی خواهد کشید . و مخاطب عرفانی سهراب سپهری , از این عشق سرشار به مسیر عشق ِ حضرت توحید خواهد شکفت . همچنین , کشف لحظات عرفان توحیدی با تصاویر شعری ماندگار سهراب سپهری , مخاطب را به سفرقلبی ِ سبز و عاشقانه ی الهی خواهد کشید .

 

منبع :

هشت کتاب و اشعار ترجمه شده سهراب سپهری __ انتشارات : بهزاد  __ 1389

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران