رفتی مرا به غصه و غم وا گذاشتی
با غصه هاو خاطره ها جا گذاشتی
رفتی و سیل غم همه امید من گرفت
این کشتی شکسته به دریا گذاشتی
من با تو همسفر شدم اما میان راه
از پیش چشم رفتی و تنها گذاشتی
من هر چه خواستم زسفر باز دارمت
رفتی قرار وصل به فردا گذاشتی
هر برگ زندگانی تو رمزو واز داشت
عمری مرا به حل معما گذاشتی
هر شب به این امید به بالش نهم سرم
شاید به چشم منتظرم پا گذاشتی
هوشمند