«زن ذلیلم» میتکانم خانه را با همسرم میتکاند جیب من را دلبرم میزند زیر کَپَل پاشو کچل میپراند خواب ناز از این سرم عید جمعه رو عزا کرده برام لامروّت فکرش اینه خاورم باز میخوابم که شاید ول کند چرت را با داد او هی میپرم لیست هر شویندهای در دست من ائتلاف پودرها را میخرم! دخل و خرجم نیست جور ای باوفا میکشم چک شرخران را میبرم! زن ذلیلم زن زند توی سرم تی بکش قالی بروفان شوهرم روزنامه میچپاند دست من شیشه شورم وای برمن مادرم با نگاهش خیس شیشه میکنم زن سوارم میشود چونکه خرم! چشمهایم توی کوچه میدود جون هلو رو خاک عالم برسرم عاشقم جون ننش پس میزنم پردهها را پشت شیشه لاجرم مرغ عشقم میکَنَد بال و پرم جونْ شما مثل خروسی پنچرم فکر میکردم نباشد مردهام حیف بازی کرده او با باورم توی گوشم هدفونست و باقرم خوب میدانید چاکر اکبرم و باللّه توفیق