bg
در سوگ گل
شاعر :‌ عادل دانشی
تاریخ انتشار :‌ 1394/11/29
تعداد نمایش :‌ 301

آسمان بی نور چشمانت سحرپرداز نیست بی نگاهت روشنی را فرصت پرواز نیست رفتی و شب آخرین شمع شفق را کورکرد رفتی از آغوش چشمانی که دیگر باز نیست کی غزالم باغزلرقصانیش سر می رسد تا به کی در دشت شعرم نرگس شیراز نیست فصل ها پشت چراغی زرد ماندند و هنوز زندگی را سبز دیدن معنی آغاز نیست همنوا با ناله ی بلبل،چمن در سوگ گل میزند فریاد ..جز باد خزان، همراز نیست ؟ تاج خورشید آفتابی شو که بی تاب است تاک جام برگش خالی ست و ساقه اش طناز نیست ابر، باران را ز چشم من گدایی می کند موج دریا هم دگر با سینه ام دمساز نیست لحظه ها با خاطراتت همنوازی می کنند نای دنیا با نوای عشق هم آواز نیست هرکجا هستی بدان پروانه ات دنبال توست در هوای شعله ات جز من کسی جانباز نیست عادل دانشی 29 بهمن ماه 1394

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
عباس حاکی
0
0

ابر باران را ز چشم من گدایی می کند موج دریا هم دگر با سینه ام دمساز نیست ---- هر کجا هستی بدان پروانه ات دنبال تو ست در هوای شعله ات جز من کسی حانباز نیست. زیبا ساختی عادل عزیز- مهارت در مضمون آفرینی شما موج می زند. احسن که تمام ابیات زیبا و پر محتوا ساخته شدند.دست مریزاد.

user image
احمدرضاخانمحمدی(الف-راهی)
0
0

درود بر شما جناب دانشی...بسیار زیباست ...دلتان شاد

user image
علی اکبر مجدراد
0
0

درود بهره بردم

user image
اکبر بهرامی
0
0

عادل عزیزسلام و علیکم . شعر زیبایی خواندم مثل سایر اشعارتان زنده باشید.