bg
بنازم آتش نمرودیت ،خلیل العشق!
شاعر :‌ عادل دانشی
تاریخ انتشار :‌ 1394/08/11
تعداد نمایش :‌ 311

درود بر تو که در فصل غم جوانه زدی به بوم زرد زمان نقشی از ترانه زدی به شور گوشه ی چشمی ، به رقص نور نگاه ستاره در شب بی رونق زمانه زدی تو از تبارغزل های دشت مهتابی؟ که در سیاهی ِ چشم غزاله خانه زدی؟ کدام شاپرک از شمع عشق تو جان برد؟ از آن زمان که از آلاله ها زبانه زدی شراب مهر تو در جام آسمان جاری ست چگونه پرتو دل را به هر کرانه زدی؟ منم که با نفست شوق نِی زدن دارم تویی که ساز وجودم به هر بهانه زدی چرا ((به موسم گل ترک مِی کند)) حافظ ؟ تو با پیاله ی مِی لاف عاقلانه زدی بنازم آتش نمرودیت ،خلیل العشق! که قاپ باغ خزان دیده را شبانه زدی عادل دانشی آبان 1394

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
عباس حاکی
0
0

به شور گوشه چشمی به رقص نور نگاه ستاره در شب بی رونق زمانه زدی زیبا می سرایی عادل عزیز خاصه از ترکیبات استعاری و تشبیهی فراوانی که استادانه به کار می بری. مدتی است خاموشی- احیانا هنوز سنگینی ی غم فقدان عزیزت آزارت می دهد. بنازم آتش نمرودیت ، خلیل العشق....

user image
عادل دانشی
0
0

سپاس استاد حاکی بزرگوار همیشه اولین نظر پای شعر ،نشان از محبت بی دریغ استاد به شاگرد است.هنوز با غم فقدان پدر کنار نیامدم و همچنین مشکلات کاری و دیگر معضلات خسته م کرده ...این غزل را برای دخترم سرودم خداوند سایه شما را بر سر خانواده و دوستان و شاگردانتان نگه دارد مانا باشید

user image
احمدرضاخانمحمدی(الف-راهی)
0
0

بسیار زیبا بود جناب دانشی...درود بر شما

user image
بهرامی
0
0

عادل عزیز و بزرگوار سلام و علیکم . اشعارتان روح روان را نوازش می دهد و به جسم جانی تازه می بخشد زنده باد

user image
علی اکبر مجدراد
0
0

درود بهره بردم