شب قدر دفتر اشعار مرحوم پدرم را باز کردم و این شعر را دیدم ..وصیت نامه مولا علی در شب ضربت را به شعر کشیده بود .. چه زیبا و سوگوارانه ...اندک ابیاتی را مجبور شدم ویرایش کنم ...برای آرامش آن مرحوم دعا کنید امشب در آسمان و زمین شور دیگر است امشب شب وصال علی با پیمبر است امشب حسن ز سِر امامت خبر شود امشب حسین از اشک فلک خون جگر شود دستی کشد به بازوی عبّاس ماه رو دست حسین خویش گذارد به دست او گوید به زینبش مه من گریه سر مکن همراه با حسین به کوفه سفر بکن زود است لاله را به میِ ژاله تر کنی راهی دراز هست که باید سفر کنی بعد از منت هزار بلا در کمین توست نقش هزار غصّه و غم بر جبین توست باید حسن ببینی و انبوه چاله ها صلحی گران به دوش ز دست رجاله خونین جگر شود حسن از سَمّ همسرش هفتاد چوب تیر ببینی به پیکرش آماده باش تا سفر نینوا کنی دنباله ی قیام حسینم ادا کنی آنجا تو را وظیفه ی عظمای دیگر است بی سر به روی خاک ترا شش برادر است در مجلس یزید مگریی تو زار و زار تیغ زبان بکش وَ برآور از او دمار من طالب وصال حبیبم محمدم در آرزوی دیدن سیمای احمدم زهرا در انتظار ورودم نشسته است این انتظار،قدّ علی را شکسته است یا رب مدد بکن که ببینم لقای تو هر چیز رفتنی ست به غیر از بقای تو عبدالحسین دانشی رمضان 1383