. . چو روح آمد به آدم(ع)، یا خدا گفت به شور عشق، هر دم یا خدا گفت چو حیران گشت هنگام الستی ز مستی کلّ عالم، یا خدا گفت بزن پیمانه هرچه باد بادا که زان می، یار مستم یاخدا گفت تمامِ انبیا بر نشر توحید که هر آن شد مصمّم یا خدا گفت چو یوسف(ع) دید شیطان در کمین است شبی غلتید و محکم یا خدا گفت خدا شد التماسش را پذیرا زلیخا نیز کم کم یا خدا گفت به فرعون گشت غالب جانِ موسی(ع) برای اینکه او هم یا خدا گفت خدا بر خشت آدم(ع) شکل دادی چو بنمودش منظّم یا خدا گفت خدا در عدل خالی از خطا اَست بدین علّت که ذاتم یا خدا گفت دلم که گشت با شور الهی عطش با آب زمزم یا خدا گفت به حوران ، جامِ حیرت داد عیسی(ع) که در آغوش مریم (س) یا خدا گفت شبی دستم قلم جوشید تا صبح سحر دیوانِ ملهم یا خدا گفت تجسس کردم اندر هر دیاری به هر دل که رسیدم یا خدا گفت خدا را شکر با تحقیق دیدم که سنگ و آب و گِل هم یا خدا گفت شنیدم داخل بتخانه هایی که هر بت شدم مجسّم یا خدا گفت به راه معرفت با جام عرفان لب عطشان هر مفخّم یا خدا گفت قدم بر داشت روی آب چون شمس به لفظی خوب و محکم یا خدا گفت به وقت مشکلات و دستگیری علی(ع) مانند خاتم(ص) یا خدا گفت نمودش پهلوان و شیر خیبر چو درب قلعه را خم یا خدا گفت قسم بر حق نمی گویم غلوّی به روی لاله، شبنم یا خدا گفت به گوش دل شنیدم وقت باران که برّ و بحر باهم یا خدا گفت رسیدم کوه و نخلستان و دریا چو آنان ابر دیدم یا خدا گفت ضمیر هر کسی را باز جستم به وقت شادی و غم، یا خدا گفت شما را می کنم آگه ز سرّی علی(ع) هم مثل آدم(ع) یا خدا گفت علی(ع) را ضربتِ تیغی چه می کرد؟! به شور وصل توأم یا خدا گفت به وقتِ حمله ، « یا شیطان! » بگفتا نه اینکه ابن ملجم « یا خدا ! » گفت نه اینکه ابن ملجم « یا علی ! » گفت نه که اهل جهنّم یا خدا گفت علی(ع) کی گفت بر دشمن ، « مرا کُش! » ؟! دمِ سجده ، منظّم یا خدا گفت به قبل از اینکه خونش را بریزند ز دنیا رفت از غم، یا خدا گفت علی(ع) اندر میان چند رویان به جان آمد ز ماتم، یا خدا گفت خدا تنها أنیس و یار او بود چرا که او دمادم یا خدا گفت روانش خواست گردد پیش خالق می و خون خورد درهم ، یا خدا گفت ز شیخِ نهروانی با شریف است همان روبه که دیدم یا خدا گفت کسی حق را مگر کشتن تواند؟! نمیرد آنکه هر دم یا خدا گفت خدا خود خواند بر محضر علی(ع) را که در هر وقت مُبرم یا خدا گفت علی(ع) در آسمان محراب دارد که با او آسمان هم یا خدا گفت گرفت آقاترین فرزند ِ مولا ازو پندی مسلّم یا خدا گفت به وقتِ فتنه ی ابلیس بازان حسن(ع) با حق شد همدم یا خدا گفت حسین ابن علی(ع) محبوبِ دلها که می شورید از غم، یا خدا گفت به سجده رفت چون شاه شهیدان میان خون، منظّم یا خدا گفت به نفس خویش غالب شد ابوالفضل(ع) عطش در نهر علقم یا خدا گفت و چون دیدش برادر مانده بی کس به دستش تیغ و پرچم، یا خدا گفت به دشت کربلا فرزند حیدر (ع) گذشت از هر دو عالم یا خدا گفت ریاحی دید اندر پیش مولا که خواهد شد مکرّم یا خدا گفت علی(ع) را بنده ی هو دیدم و بس چرا که او چو آدم(ع) یا خدا گفت علی اسم خدا هست و خدا را صدا زن که علی(ع) هم یا خدا گفت *** چاپ شده در نشریه ی ساقی در تاریخ نهم مهرماه سال 1386 هجری شمسی دادا بیلوردی