جای پاهای غزل در شهر باران بهتر است
من همان شعرم که در باران تجسم می شوم
نازبانوی غزلهای بظاهر ساده ام
من به هر لبخند تو غرق تبسم می شوم
شمس من پرواز را با من تبانی کرده است
موج بر می دارم از عرفان تلاطم می شوم
سهم من دریای طوفان خیز چشمان شماست
سالها دارم در این دریای غم گم می شوم
جابر ترمک