اگر شهناز نی را می شنیدم نیستان را به آتش می کشیدم اگر پایان مستی می رسیدم لبِ ساغر فراوان می گَزیدم اگر پائیز سردی می وزیدم بهاران را شکوفه می بریدم اگر طعم ِجدائی می چشیدم از ابرِ آشنائی می چکیدم اگر خاموش و تنها می پریدم پر ِپرواز یکجا می دریدم اگر گوش شنیدن می خریدم من این دیوان نگفتن می گُزیدم محمد محسن خادم پور -1353