عمر طی گردیده ، من بی دست و پایم تا ابد در ضمیرم همنشین با غصه هایم تا ابد
فارغ از هر نیک و بد در کنج عزلت می کنم شکوه از نفس خبیث بی وفایم تا ابد
طی شده شهر خدا و بزم رحمانی برفت چونکه فطر آید چونان گرم دعایم تا ابد
می کُشد تشویش کآیا ذنب من بخشیده شد؟ نام من محفوظ گشته، یا ثنایم تا ابد ؟
پیش از ایجاد دلم مهر کسی در آن بود زین جهت شرمنده لطف شمایم تا ابد
دستگیری می کند گاهی که ره کج می شود در پی این مهر پنهان ، خسته آیم تا ابد
خستگی این راه پر پیچ و خم تابم ربود « طالب » لطف و عطاهای خدایم تا ابد
عید فطر 93